رمان تو ماله منی

kimiya kimiya kimiya · 1402/08/02 14:39 · خواندن 1 دقیقه

ادا مه مطلب

سلام بچه ها پست بعدی منحرفی است و بعد این میزارم پس بزن بریم 

راستی ادرین ا مرینت م مرینت ۱۸ ادرین۱۹

م: مادرم که از دست دادم با پدرم که هیچ دونفر هم عاشقم هستن حالا چیکار کنم هم فیلیکس عاشقمه هم ادرین ای خداااااااااا یهو خوردم به کسی 

ا: یهو دیدم مرینت به منو فیلیکس خورد یهو فیلیکس گوشیش زنگ خورد ورفت دست مرینت رو گرفتن 

م: یهو ادرین دستمو گرفت و تو گوشم گفت تو ماله منی بعد دانشگاه بیا کارت دارم

 

 

بعد دانشگاه

 

ا: منتظر مرینت بودم که اومد بهش شمارم رو دادم گفتم فردا بیا اینجا اونم گفت باشه

م: تواین فکرم ادرین باهام چیکار داشته رسیدم خونه برام پیامک اومد از طرف ادرین ادرس یک خونه بود انگار پارتی بود فردا بعد از دانشگاه سریع رفتم حموم😶‍🌫️بعد یک لباس خوشگل با یک میکاپ کردم ساعت۶:۳۰ بود باید ساعت ۷ اونجا بودم که رفتم یهو.....

تمام شد